وقتی از عزت نفس حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟ اعتماد به نفس همان عزت نفس است؟ یعنی كسی كه با شجاعت در جمع حرفش را میزند، حتما عزت نفس بالایی هم دارد؟ جواب منفی است. عزتنفس مربوط به تصوری میشود كه شما در مورد خودتان و دیگران دارید و ارزش و احترامی است كه شما برای خودتان و پس از آن برای اطرافیانتان قائلید. شما میتوانید ظاهرا اعتماد به نفس بالایی داشته باشید اما به هزار و یك دلیل عزت نفستان پایین باشد. در ادامه تنها چند نشانه از افرادی كه عزت نفس پایینی دارند را مطرح كردهایم و در شماره بعد هم شما را با چند راه برای بالا بردن عزتنفستان آشنا میكنیم. با آدمهای این صفحه آشنا شوید و خودتان را جای آنها بگذارید. چقدر به آنها شبیه بوده یا چقدر با عزت نفستر از آنهاهستيد؟ در شماره بعد باز هم در اين مورد صحبت خواهيم كرد.
--------------------------------------------------------------------------------
خودتان را قربانی دیگران میكنید؟
مریم 29 سالش است و 6 سال است كه ازدواج كرده. 2 فرزند خردسال دارد. شاغل است و هرروز صبح ساعت 6 بیدار میشود تا تدارك صبحانه را ببیند، برای بچهها لقمه بگذارد، دوش بگیرد و آماده سر كار رفتن شود و حدود ساعت 7:30 بقیه را بیدار كند. تا 5 بعد از ظهر در شركت میماند. دنبال بچهها میرود تا از مهدكودك بیاوردشان خانه، بین راه خریدهای روزمره را انجام میدهد و 2 ساعتی را هم در این رفت و برگشتها میگذراند. به محض رسیدن میوهها را میشوید و به سر و وضع بچهها میرسد و تدارك شام را میبیند. مریم دوست ندارد برای كار خانه از كسی كمك بگیرد، به خاطر همین وقتی كه همه ميخوابند، ریخت وپاشهای روز را جمع میكند و لباسهای فردای هر چهارتایشان را هم مرتب میكند و دیرتر از همه میخوابد. درآمد خوبی دارد كه به رفاه زندگیشان كمك زیادی میكند.
6 سال است به این روال زندگی كرده و از نظر همسرش یك زن نمونه و از نظر اطرافیانش یك مادر ایدهآل است اما حالا، بعد از 6 سال، فكر میكند زندگیاش آنطور كه میخواهد پیش نرفته، به 30 سالگی نزدیك میشود اما برای خودش وقتی نگذاشته. دوست دارد روال زندگیاش را تغییر دهد اما راستش میترسد. نگران این است كه با تغییر سبك زندگیاش، دیگران دیگر او را مثل قبل دوست نداشته باشند و برچسب یك آدم خودخواه را روی آن بچسبانند.
اگر عزتنفس بالایی داشته باشید:
نه خودخواهید و نه بیاندازه فداكار. شما همانقدر كه بهخودتان بها میدهید برای دیگران هم ارزش قائل میشوید. نمیگذارید با بیوقفه كار كردن و برای دیگران زحمت كشیدن خسته و فرسوده شوید و از طرف دیگر، تمام مسئولیتهای زندگیتان را هم بر دوش دیگران نمیاندازید. اگر عزتنفس بالایی داشته باشید، قادر خواهید بود بدون رنجاندن خود یا دیگران، میان خواستههای خودتان و نیازهای بقیه تعادل برقرار كنید.
اگر عزت نفس پایینی داشته باشید:
یا خودتان را كنار میگذارید یا دیگران را. یا بیاندازه خودخواه میشوید و به جز آرامش و رفاه خودتان به چیز دیگری فكر نمیكنید یا بیش از حد فداكار میشوید و برای جلب رضایت دیگران از آرامشتان میگذرید و بیشتر از توان واقعیتان برای ارتباطاتتان انرژی میگذارید.
--------------------------------------------------------------------------------
خیلی شلختهاید؟
رضا از نظر خودش یك مرد با اعتماد به نفس است. او میگوید برای قضاوتهای دیگران كوچكترین ارزشی قائل نیست و برایش مهم نیست بقیه در موردش چه فكری میكنند. اتاق كارش در خانه شلوغ و درهم و برهم است و با وجود اینكه همسرش میخواهد او همیشه مرتب و اتو كشیده باشد، اما از اینكه با موهای آشفته و لباسهای نامرتب سركار یا مهمانی برود ابایی ندارد و اگر هم همسرش چیزی بگوید باعصبانیت میگوید تو برای مردم زندگی میكنی اما من نه . از نظر خودش، آدمی است كه از قید و بند نگاه دیگران خلاص شده و برای خودش زندگی میكند. زمانی كه ازدواج كردند 72 كیلو بود اما حالا 30 كیلو اضافهوزن دارد. رضا میگوید دنیا 2 روز است و ترجیح میدهد بهجای اینكه به فكر سلامتش باشد بايد از خوردن غذاهایی كه دوست دارد لذت ببرد.
اگر عزتنفس بالایی داشته باشید:
نه به خاطر قضاوت دیگران بلكه به خاطر ارزشی كه برای خودتان قائل هستید، به ظاهر و سلامتتان اهمیت میدهید. شما دوست دارید هربار كه در آینه خودتان را میبینید از ظاهرتان لذت ببرید و در نگاه دیگران هم با چنین ویژگیای شناخته شوید. نه به خاطر اینكه از قضاوت آنها میترسید بلكه به این دلیل كه برای خودتان و وجودتان ارزش قائلید.
اگر عزت نفس پایینی داشته باشید:
شما فكر میكنید همینكه به فكر قضاوت دیگران نیستید، یعنی اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارید. به خاطر همین نه بهخودتان، وجودتان و آیندهتان اهمیت میدهید و نه ارزشی برای نگاهی كه دیگران به شما دارند قائلید.
--------------------------------------------------------------------------------
زمین و زمان را مقصر میدانید؟
سارا 7 سال است ازدواج كرده. همسرش را اولینبار در زمان خواستگاری دیده و به خاطر اینكه خانوادهاش این مرد را تایید كردهاند با او ازدواج كرده. فكر میكند خوشبخت نیست و از زندگیاش ناراضی است. وقتی در مورد دلیل انتخابش میپرسیم میگوید: «از همان روز اول این مرد را دوست نداشتم و با معیارهایم همخوانی نداشت اما وقتی دیدم خانوادهام دوستش دارند، دیگر مخالفتی نكردم.» درحالی كه او حتی نظر مخالفش را به زبان نیاورده بوده، میگوید: «گفتنش چه فایدهای داشت. من نمیخواستم به خاطر خواسته خودم روبهروي همه بایستم و تنش ایجاد كنم و آه و نفرین والدینم را به جان بخرم.» یكی از دلایلی كه سارا را از این زندگی آزرده كرده، خانهنشینی است. او در زمان ازدواج دانشجو بوده اما به خاطر اینكه به زندگیاش برسد درسش را رها كرده. گرچه شوهرش با تحصیل او مخالفتی نداشته اما میگوید ازدواج باعث شكستش شده و او به خاطر اینكه همسر خوبی باشد درسش را كنار گذاشته. سارا دوست دارد كار كند اما حدس میزند همسرش با این خواسته مخالف باشد. به همین دليل حتی زحمت به زبان آوردنش را هم بهخود نمیدهد و معتقد است وقتی دیگران مخالفند، گفتنش چه اهمیتی دارد؟
اگر عزتنفس بالایی داشته باشید:
خودتان را مسئول همه جنبههای زندگیتان میدانید و به خاطر رسیدن به ترس از واكنش دیگران خواستههایتان را كنار نمیگذارید.
شاید به همه چیزهایی كه میخواهید نرسید اما بدون امتحان كردن همه راههای ممكن كنار نمیكشید و اگر هم موفق نشوید راه دیگری برای خوشبختی و نشان دادن تواناییهایتان پیدا میكنید.
اگر عزت نفس پایینی داشته باشید:
هر شكستی را به گردن دیگران و شرایط میاندازید. میگویید درس نخواندم چون پول كلاس كنكور نداشتم، كار نكردم چون نگذاشتند، ازدواج كردم چون مجبورم كردند و... شما حاضر نیستید مسئولیتی كه در قبال خودتان دارید را بپذیرید و به همین دلیل هم همیشه بهدنبال یك توجیه میگردید.
--------------------------------------------------------------------------------
حستان را پنهان میكنید؟
احسان همسرش را دوست دارد. دوست دارد همسرش در رفاه مطلق باشد و صبح تا شب جان میكند تا او مثل یك ملكه زندگی كند با این وجود بحث و تنش در زندگی آنها فراوان است. همسرش از این زندگی راضی نیست و مدام غر میزند. احسان فورا برنامه یك سفر را میریزد تا آرامش همسرش بیشتر شود. فكر میكند عشق یعنی تلاش برای خوشبخت كردن دیگری و محبتهای كلامی و رفتاری فقط مخصوص مردهای سبك مغز است. او معتقد است تنها انگیزه او برای اینهمه كار كردن و جان كندن همین دوست داشتن است و دیگر نیازی نیست كه مثل بچههای 18 ساله حسش را در بوق و كرنا كند. احسان فكر میكند اینكه او همسرش را دوست دارد به كس دیگری ربطی ندارد و مردم چه میگویند اگر یك مرد در حضورشان چنین حرفهایی بزند؛ اهل كادو خریدن نیست و میگوید آنقدر پول در دست و بال همسرش قرار داده كه هرچی میخواهد بتواند برای خودش بخرد.
اگر عزتنفس بالایی داشته باشید:
برای بیان احساساتتان منتظر واكنش دیگران نمینشینید. به آنها محبت میكنید چون خودتان نیازمند محبت هستید. بهجای اینكه خجالت بكشید، به عشقی كه دارید افتخار میكنید و دیگران را از صحبتهای عاشقانه و رفتارهای دلپذیرتان محروم نمیكنید. برای شما لذتبخشترین روز، روزی است كه چند ساعت كارتان را تعطیل كنید و بهدنبال بهترین هدیه برای كسی كه دوستش دارید بگردید.
اگر عزت نفس پایینی داشته باشید:
حرف مردم برایتان مهمترین چیز میشود. برای هر رفتاری به این فكر میكنید كه دیگران چه میگویند و حتی فكر میكنید اگر در خانه آرام و پرمحبت باشید، ضعف بهخرج دادهاید. میخواهید مثل یك شاه، قدرت زندگی در دست شما باشد و به خاطر همین فكر میكنید محبت كردن یعنی رو دادن به دیگران و اگر اینكار را بكنید، بقیه از مهربانی و آرام بودنتان سوءاستفاده میكنند.
--------------------------------------------------------------------------------
بهخودتان بیاعتمادید؟
الهام معتقد است زندگیاش پر از شكستهای جورواجور بوده. از همان دوره مدرسه بگیرید تا حالا، او فكر میكند همه بهتر از او كارهایشان را انجام میدهند. گرچه الهام هم مثل آدمهای دیگر دانشگاه رفته و ظاهر خوبی هم دارد اما به هر كسی كه بر میخورد بیوقفه ستایشش میكند و به خاطر تواناییهای دیگران خودش را تحقیر میكند. اگر دوستش نقاش است، میگوید وااای تو چقدر هنرمندی اما من خیلی بیمصرفم یا اگر در یك مهمانی بچههای فامیلش را میبیند، تكتكشان را به خاطر ظاهر و لباسشان تحسین میكند اما در مورد خودش میگوید میبینید موهایم عین سبد شده، صورتم پرجوش است و از دیدن این پوست دربوداغان حالم بههم میخورد و....
او حتی حاضر نمیشود در عكسهای دستهجمعی شركت كند و در جمعهای گروهی چون خودش را پایینتر از دیگران میبیند، نه اظهارنظر میكند و نه خودش را وارد بازیها و بحثهای دیگران میكند. الهام 3 سال است كه ازدواج كرده و همسرش هم دوستش دارد اما او به این عشق بیاعتماد است و همسرش را به دروغگویی متهم میكند چون فكر میكند لیاقت دوست داشته شدن را ندارد و چطور یك مرد میتواند زن ضعیفی مثل او را دوست داشته باشد؟
حتی گاهی در ذهنش فراتر میرود و فكر میكند اگر همسرش روزی او را به خاطر زن دیگری ترك هم بكند حق دارد. او خواهرشوهرش را مدام ستایش میكند و وقتی به خانهاش میرود، به جای خوشگذراندن سعی میكند كارهای او را آسانتر كند. در مهمانی خودش را با كارهای آشپزخانه سرگرم میكند چون معتقد است حضورش در جمع برای دیگران ارزشی ندارد.
اگر عزتنفس بالایی داشته باشید:
برای تواناییهای خودتان ارزش قائلید و خودشیفته نیستید اما نقاط قوتتان را میبینید و تلاش میكنید روز به روز بیشتر پرورششان دهید. در زندگی مشترك ارزش خودتان را میدانید و با اعتماد به نفس وارد ارتباط با همسرتان، خانوادهاش و دیگر اطرافیان میشوید. توانایی دیگران را ستایش میكنید اما به جای تحقیر خودتان سعی میكنید از آن توانایی درس بگیرید و براي خدمت بهتر شدن زندگیتان استفادهاش كنید.
اگر عزت نفس پایینی داشته باشید:
تنها چیزی كه به چشمتان میآید اشتباهات و نقاط منفی است. هنگام روبهرو شدن با دیگران خودتان را به حاشیه میبرید و به خاطر اینكه فكر میكنید ارزش ندارید و پر از عیب هستید، روی اشتباهات همسرتان هم سرپوش میگذارید.
ارسال نظر برای این مطلب
آرشیو
نظرسنجی
علت انتخاب پوشش های نامناسب توسط برخی از افراد چیست ؟
آمار سایت